کنشکا ــ ارسالی ارمان
۱۹ جولای ۲۰۱۷



نسل جوان افغانستان آماج هجوم فرهنگی استعمار

امپریالیست های اشغالگر کشور ما در رأس همه امپریالیسم غدار امریکا، به منظور جا افتیدن سلطۀ سنگین استعماری شان در افغانستان به پایگاه اجتماعی اساسی شان یعنی طبقات فئودال و بورژوازی بوروکراتیک کمپرادور تکیه دارند. مزید بر آن تکیه گاه اساسی استعمار، استعمارگران بابت نفوذ فرهنگ استعماری خویش به تغییر ذهنیت نسل جوان افغانستان در میان طبقات متوسط و بی چیزان شهر و روستا سخت دل بسته اند. این خود بیانگر اهمیت سرمایه گذاری روی جوانان کشور مستعمرۀ ما نزد دول استعمارگر در تطبیق برنامه های درازمدت استعماری آن دولت ها است. برنامۀ نفوذ فرهنگی استعمار، شکل دهی و تغییر ذهنیت جوانان بی روزگار کشور ما توسط اشغالگران و ایادی بومی فرهنگی شان از همان ابتدای اشغال امپریالیستی کشور ما روی دست شان بوده و به ذرایع و از کانال های مختلف پیش برده شده است.
استعمارگران به نیرو و توانمندی بالقوۀ این نیروی جوان واقف بوده و بنابر همین نقش و اهمیت جوانان در دراز مدت است که امپریالیست ها و عمال بومی فرهنگی ــ سیاسی  شان از کمینگاه های مختلف شبکه های عنکبوتی را فراراه جوانان در گسترۀ کشور برای صید آنان گسترده اند.
عده ای از این جوانان بی کار و بی آینده را که جلال و جبروت استعمار چشم شان را خیره نموده است، از طریق به اصطلاح بورس های اهدائی روانه کشور های متروپول نموده و در آنجا بعد از شستشوی مغزی لازم و نشان دادن زرق و برق ظاهری کشور میزبان، دو باره آن ها را به کشور اشغال شدۀ ما گسیل می دارند.
اکثراً جوانانی که در سفارت خانه های دول متجاوز غربی و یا هم در نهاد های اطلاعاتی، سیاسی، فرهنگی، امدادی و اقتصادی آن ها مصروف کار بوده اند و یا هم در «ان جی او» ها و مؤسسات تحت نظارت غربی ها به صفت کارمند و یا ترجمان نیرو های اشغالگر اجرای وظیفه کرده اند؛ پس از فلتر کردن و کسب یقین از وفاداری شان، این جوانان را که به گونه ای داغ ننگ همکاری با اشغالگران را در جبین دارند، به همراه خانوادۀ شان به اقامت به کشور خویش دعوت کرده و شرایط اسکان و زندگی شان را مهیا می سازند.
پس از گذشت مدتی در کشور متذکره، شخص مورد نظر را دو باره به افغانستان فرستاده و نظر به میزان وفا داری اش به ولینعمت، وی را در یکی از پُست های مهم رژیم مزدور برای برآوردن اهداف استعماری دول متجاوز نصب می کنند. این عده جوانان که به اصطلاح مورد الطاف کشور استعماری قرار گرفته و حال خود را جزئی از اجزای سیستم استعماری می دانند، سر از فرمان و پا از خط دولت استعمار گر بیرون کرده نمی توانند. خروج و ورود این عده از جوانان  را  روزانه از طریق دفتر «آی او ام»(سازمان بین المللی مهاجرت ــ (IOM شاهد بوده ایم.
از طرف دیگر جوانانی که قبلاً  اشتغال قسمی داشتند، با کسادی بازار »برنامه های عمرانی» و «امدادی» اشغالگران و در نتیجۀ ناکامی دولت های مزدور «کرزی ــ احمدزی» در اشتغال زائی، از کار بیکار شده و به خیل بیکاران پیوستند. برهمین منوال، در تمام ادارات رژیم مزدور کادر ها و پرسونل مسلکی را از وظیفه شان سبکدوش ساخته و آنان را با افراد مزدورمنش و یا سر برون آورده از زراد خانۀ استعمار و یا آمده از امریکا تعویض نموده اند.
در عین حال، هزاران جوان بیکار کشور از فرط بیکاری ممتد رهسپار دیاران دور شده و دست به مهاجرت های اجباری با همه تبعات آن زدند.عده ئی دیگر از جوانان بنابر همین بیکاری ممتد به گروه های مسلح قومندان های سرکش و زورمندان تنظیمی پیوستند. تعدادی هم به دام مافیای مواد مخد گیرکرده  و به قاچاق مواد مخدر و یا هم کشت کوکنار و چرس پرداختند. تعداد زیادی هم متأثر از این گرفتاری و بی روزگاری، معتاد مواد مرگ زای مخدر شدند. تعدادی از این میان نیز در صفوف مزدوران طالب و داعش اجیر شدند.
استعمار گران امریکائی ـ ناتوئی و مزدوران بومی شان در دولت های پوشالی پانزده ساله از این اقدامات طراحی شده خویش سود شایانی را تا کنون برده اند:
 اول اینکه از تجمع و بسیج جوانان مخصوصاً جوانان منور و نسبتاً آگاه در محور آزادی ملی بر ضد اشغالگری و سیاست ها و عملکرد استعمار و ایادی بومی اش جلوگیری نموده اند؛ دوم اینکه  انرژی وافر و خرد جوانان را قسماً به کژراهۀ دلالی و بی مایه گی  و خود آنان را به زایل شدن شخصیت شان کشاندند. سوم اینکه در جو فرهنگی ـ ایدئولوژیک ایجاد شده، امپریالیست های اشغالگر و مزدوران بومی دولتی و غیردولتی شان در زیر چتر جامعۀ مدنی به مدد ابزار ایدئولوژیک ظاهراً متعارض لیبرالیسم و مذهب تلاش ورزیده اند تا افکار و اذهان جوانان را مغشوش و منحرف ساخته و آنان را از چنگ زدن و دسترسی به اندیشه های انقلابی  و رهائی بخش مانع شوند. چهارم استعمارگران تلاش ورزیده اند تا عده ئی از جوانان را به شبکه های جاسوسی مربوطۀ خویش وصل نموده و به استخدام گیرند. پنجم، بخشی از جوانان کشور به عناوین مختلف توسط نهاد های مربوط به اشغالگران و شبکه های دول مغرض و توسعه طلب همسایه دست به اغوای مردم در پایگاه های قومی زده و به تحریک مردم علیه همدگر به نام قوم، قبیله، سمت، زبان، مذهب... پرداخته و بدین وسیله در حالی که دشمن مشترک در درون خانه و وطن آبائی ما در اشغال است، با دستۀ کارد استخوان شکنی شدن، به هدف پلید امپریالیسم اشغالگر و ارتجاع حریص همسایه و منطقه یعنی ــ تداوم تفرقۀ ملی ــ خدمت می کنند.
در بخش فرهنگی و تبلیغاتی ــ نشراتی؛ تعدادی از روزنامه ها، رادیو ها، تلویزیون ها و میدیای الکترونیک از طرف سفارت امریکا و کشور های متحد اروپائی و غیر اروپائی آن تمویل گردیده و خطوط عملی و نشراتی شان وضع می گردد. همه کارمندان این نهاد های رسانه ئی مرتبط با اشغالگران و متحدان شان از میان همین جوانان پسر و دختر جویای کار انتخاب گردیده اند. ادارۀ این ارگان ها به عنوان عملۀ فرهنگی و رسانه ئی استعمار و در نقش جاده صاف کن؛ به جز از به بیراهه کشانیدن جوانان  و ترویج ابتذالات فرهنگی و ارزش های مبتذل غربی، ترویج ازخوبیگانگی اجتماعی، اشاعۀ لاقیدی و بی تفاوتی جوانان  در قبال حالت ابتر کشور و وضع دردانگیز مردم، ترویج مود و فیشن، اشاعۀ مفاسد اخلاقی، تبلیغات برای کالا های وارداتی و زمینه سازی برای «فرهنگ مصرفی»، حتی پخش آگهی استخدام در نهاد های اطلاعاتی و جاسوسی اشغالگران مثل سازمان جهنمی "سیا"؛ و در نهایت برای جا افتیدن سلطۀ فرهنگی ــ سیاسی استعمار و پذیرش آن، شب و روز با برنامه های از پیش دیکته شده توسط اربابان اشغالگر و سلطه گر شان مصروف نشرات و تبلیغات چاپی، صوتی، تصویری و الکترونیک بوده اند.
موازی با میدیای مرتبط با استعمار، تعداد زیادی از جوانان تخدیر شده در شبکه های احزاب ثبت شده و «جامعۀ مدنی» با پول و به مصرف منظم و دایم اشغالگران امریکائی ــ ناتوئی باز هم در نقش جاده صاف کن به دستور اشغالگران و توسط سران بورژوا ــ کمپرادور این احزاب و نهاد های فوق بسیج شده اند. مأموریت این دو نهاد معاش خور «جامعۀ مدنی»، پیاده کردن اهداف جهانخوارانه و توسعه طلبانۀ دول استعمارگر همراه با ارزش های سیاسی و اجتماعی مورد نیاز تجاوزگران فوق الذکر(مثل قبول حضور اشغالگرانۀ بیگانگان و خوی گرفتن تدریجی مردم با اشغال و اشغالگر، فردگرائی، لیبرالیسم، نئولیبرالیسم، پلورالیسم سیاسی در جامعه ای با ساختار های نیرومند زیربنائی و روبنائی فئودالی، دموکراسی لیبرال، استفاده از فرصت های برابر!!! توسط افراد نابرابر، مالکیت خصوصی مشتی اقلیت استثمارگر همکار متجاوزان، مصرفی شدن جامعه، ورود سرمایه های تاراجگر امپریالیستی، تجارت آزاد؟!، و غیره لاطائلات) بوده است که همه روزه برای آن کار می کنند. طبق اطلاعات درزکرده از منابع بالای وزارت خارجۀ دولت مزدور نامتحد ضد ملی «غنی ــ عبدالله» در کابل، سفارت امریکا ماهانه مخارج و مستمری سران احزاب و نهاد های جامعۀ مدنی را در حساب معینی در یکی از دیپارتمنت های مخصوص وزارت خارجۀ آن رژیم می ریزد. سپس آن پول ماه یکبار از دیپارتمنت مذکور به سران و رهبران احزاب راجستر شده و نهاد های جامعۀ مدنی توزیع می شود.
کلیۀ این نهاد های رسانه ئی زبان بریده، احزاب ثبت شده و نهاد های «جامعۀ مدنی» وجود خویش را مدیون استعمار و اشغال امپریالیستی کشور اند و ساخت اشغالگرانند و توسط آنان تغذیه می شوند. مأموریت نهائی اینان، هموار کردن راه برای پیاده کردن و تقویت حضور درازمدت سلطۀ همه جانبۀ استعمار در کشور است. اینان فرزندان خائن و ناخلفی اند که مثل زالو از بدن مادر میهن خون می مکند. اینان در سنگر استعمار علیه مادر میهن و فرزندان خلف آن می رزمند. اینان عمر ننگین استعمار در کشور را طولانی می سازند، اینان جوانان مجبور و بی روزگار را اغوا و تخدیر کرده و سپس به گمراهی و خیانت می کشانند، اینان در غارت کشور شریک تاراجگران امپریالیست و شرکای دلال و کارگزار آنان اند. اینان برای نابودی عناصر سالم و مترقی فرهنگ ملی کشور کمر بسته اند. اینان غرور و شرافت ملی خدشه دار شدۀ نیاکان و مردم ما را به کلی زیر پا می کنند، و...
با این صفات و مأموریت، این رسانه های سرکاری محصول تجاوز و به ظاهر نق نقی، این احزاب راجسترشدۀ رسمی امکانات گرا، و این نهاد های پرزرق و برق جامعۀ مدنی رهآورد اشغال کشور، غیر از مأموریت فوق الذکر یعنی تطبیق مو به موی برنامه های اسارتبار اشغالگران کشور و غرق در مفاسد و ابتذال فرهنگی، در طول عمر ننگین شان دیده نشده است که در قبال حالت اشغالی وطن و اسارت هموطن، در مورد مقدرات ملک و ملت، در مورد اجحاف و ستم اشغالگران و ارتجاع همدست آن، در مورد تاراج داشته های مادی و معنوی کشور، و در مورد راه های خروج از این وضعیت اسفناک و ابتر مستعمراتی بودن کشور، اعتراضی و روشنگری ای کرده باشند. این موارد اخیر برای این دسته از اجیران سیاسی ـ فرهنگی استعمار در کشور اسیر ما تابو و خط قرمز است و انتظاری هم از این گمراهان و خودفروختگان نمی رود.
بناًء، مبارزه علیه برنامه های برده ساز فرهنگی استعمار و علیه مسخ فرهنگی جوانان کشور، زدودن ازخود بیگانگی و بی تفاوتی در میان قاطبۀ طبقات و اقشار دارای صبغۀ ملی ــ مردمی جامعه در جبهۀ فرهنگی و از سنگر مبارزۀ همه جانبۀ ضد امریالیستی ــ ارتجاعی بر محور تضاد عمدۀ جامعۀ مستعمرۀ ما؛ وظیفۀ تخطی ناپذیر نیروهای دارای باور راستین  و عزم محکم مبارزه علیه امپریالیسم و ارتجاع در میان طیف های جدی چپ انقلابی، ملی و دموکرات کشور است. با ارائۀ و ترویج مؤثر و مستدام فرهنگ  و ارزش های رهائیبخش و پیشرو ملی ــ دموکراتیک و اندیشۀ انقلابی از موضع فرهنگ ضد استعماری ــ ارتجاعی است که پادزهر سموم فرهنگ اسارت آور استعماری ــ ارتجاعی در جامعه و در دل و دماغ جوانان کشور خنثی خواهد شد.
چنین مبارزۀ سازمانیافته و جهت دار با بسیج جوانان کشور در موضع مبارزۀ ضد استعماری؛ نه تنها جوانان نیازمند و جست و جو گر را دیگر از رفتن به دنبال سراب  و از ره گمی نجات داده و به آنان ره خواهد نمایاند، بلکه به آن عده از جوانان و فعالانی که ناآگاهانه و از روی اشتباه به دنبال سراب رفته و مرتکب اشتباهات خورد و بزرگ شده، ولی دست و دامان شان به خیانت به کشور و مردم آلوده نشده است، مجال خود سازی و تجدید تربیت داده و آنان خواهند توانست در عرصه های مختلف مبارزۀ همه جانبۀ رهائیبخش مردم ما جبران مآفات کنند.
تدارک برای آغاز چنین مبارزه ای نیاز زمان است. نیرو های مستعد مردمی در طیف های فوق با خود سازی خویش باید بدون ضیاع وقت  و اگر و مگر به این مهم پرداخته و جلودار تدارک بسیج همه جانبه شوند!